چگونه استارتاپ یا شرکتی قابلیت سرمایه گذاری دارد؟ زمان قاتل شرکت‌ها است. سرعت بازاریابی برای استارتاپ‌ها هیچ وقت انقدر مهم نبوده است. وقتی داریم در یک شرکت سرمایه گذاری می‌کنیم به این توجه داریم که مقیاس آن شرکت چقدر خوب است.

استارتاپ‌های ما باید ظرف 12 ماه از روی کاغذ به بازار بروند و ظرف 36 ماه هم سنجیده شوند. در غیر این صورت از دست می روند. در این مقاله از هاو کن یو  13 پرسش را مطرح کرده ایم که به شما کمک می کنند به سرعت بازاریابی و قابلیت سنجش مورد نیاز در فضای برق آسای امروز دست یابید.

هدف برای سرمایه گذاری

هدف شرکت شما چیست؟ آیا جایی از بازار را که نیاز مبرمی به کالا یا خدمات دارد تامین می کند؟ شرکت‌های هدفمند استعدادهای مناسب را جذب می کنند ( و نگه می دارند)، مشتریان وفادار دارند و سودآور هستند. باید ببینید که در بازار چه چیزی بیشترین تقاضا را دارد تا شرکت و استارتاپتان موفق و سودآور شود.

سرمایه گذاری چیست و چگونه سرمایه گذاری کنیم؟

سایش

چه سایشی از بازار را بر طرف می کنید؟ سه سایش یا اصطکاک وجود دارد که می تواند برای ما به فرصت سرمایه گذاری تبدیل شود:

  • سایش بازار: ما در پی این هستیم که از طریق تغییرات فناوری، اقتصادی، اجتماعی یا قانونی بازار را پیدا کنیم.
  • سایش مورد انتظار: وقتی بازار را پیدا کردیم، باید از طریق تحقیق مردم نگارانه به دنبال ناکارآمدی ها و نقطه ضعف ها باشیم تا به آن دسترسی پیدا کنیم.
  • سایش پنهان: وقتی نقطه ضعف را پیدا کردیم باید پول در بیاوریم. این کار را با طراحی تجربیاتی انجام می‌دهیم که مردم تا زمانی که آنها را نشانشان ندهیم نمی‌دانند به آنها نیاز دارند (نظریه ی استیو جابز)

چرا الان؟

آیا الان برای به بازار رفتن ایده‌ی شما خیلی زود است یا خیلی دیر است؟ اگر محصولی زیبا و منحصر به فرد ساخته اید اما فناوری موجود در بازار برای آن هنوز آماده نیست موفق نخواهید شد. مثلا قبلا از بیت‌کوین یک پول دیگر به نام Flooz وجود داشت. این پول در اواخر دهه‌ی نود میلادی ساخته شده بود و توانست 35 میلیون دلار سرمایه جمع کند اما پس از رونق اینترنت از میان رفت چرا که در آن زمان بازار، پول اینترنتی را رد می‌کرد.

امروزه 1900 ارز دیجیتال و رمزی وجود دارد. بنابراین مهم نیست که چه چیزی می سازید و تولید می کنید، بلکه زمان تولید هم مهم است.

راه حل چیست؟

واقعیت ارحج کدام است؟ اول این مورد را مشخص کنید، سپس کمینه محصول پذیرفتنی (minimum viable product) یا  MVP  را تعیین کنید. ام وی پی در واقع محصول یا خدماتی است که حداقل شاخصه‌ها و ویژگی های که یک محصول برای پذیرفته شدن توسط مشتری باید داشته باشد را دارد و از این طریق شما بازخورد‌های لازم در رابطه با کامل کردن محصول و یا خدمات را دریافت خواهید کرد.

یادتان باشد که MVP محصولی است که مشتریان می توانند واقعا از آن استفاده کنند. شما بدون یک MVP نمی توانید تست کنید؛ بدون تست نمی توانید تناسب بین محصول و بازار را بفهمید.

رقابت

آیا نسبت به رقبایتان ده برابر بهتر عمل می کنید؟ اگر پاسختان منفی است دست نگه دارید. احتمال این وجود دارد که قبل از شما کس دیگری محصول شما را ساخته باشد. اگر می توانید نسبت به او، بهتر و سریع تر کار را انجام دهید و یا محصولی بسازید که مشتریان را نسبت به محصول رقیب بهتر راضی می کند شاید آخر کار موفق شوید.

قابلیت دفاع

فوت کوزه گری شما چیست؟ آیا چیزی وجود دارد که شما را در مقابل رقبا مصون بدارد؟ این مورد ممکن است فناوری، داده ها، روش‌شناسی، روابط و … باشد. اگر چیزی ندارید که استارتاپ شما را حفظ کند با سر به زمین خواهید خورد.

مثلا مایکروسافت لینکداین را 26 میلیارد لار خرید چون لینکداین چیزی داشت که هیچ کس نساخته بود: یک پلتفرم انتشار محتوا، یک ابزار مدیریت رابطه ، فناوری و داده های مربوط به استخدام – داده ای بسیار زیاد که در دسترس 500 میلیون کاربرش قرار داشت.

بازار نشانی پذیر

بازار نشانی پذیر چیست؟ آیا آنقدر بزرگ است که سرمایه گذاران رغبت به سرمایه گذاری در آن داشته باشند؟ نسبت به اندازه‌ی واقعی بازارتان واقع بین باشید. چه کسی نیاز به محصول شما دارد و توان خرید آن را هم دارد؟ چه تعداد مشتری برای محصول شما در حال حاضر وجود دارد؟ با چه کسی در بازار سهیم هستید؟ چه مقدار از بازار او را می توانید از آن خود کنید؟

حتی اگر تناسب بین هدف و بازار را پیدا کرده باشید، آن بازار ممکن است به اندازه ی کافی بزرگ نباشد. مثلا برند کوداک که روزی مترادف با عکاسی بود در نهایت پس از ورود عکاسی دیجیتال به بازار، شکست خورد چرا که کوداک تاثیر عکاسی دیجیتال بر بازار را دست کم گرفته بود. وقتی بازار نشانی پذیر محدودتر شد، بازار در دسترس آمد. وقتی بازارتان را پیدا کردید خیال نکنید همیشه وجود خواهد داشت.

بیزنس مدل

کسب أرامد شما به چه صورت خواهد بود ؟ آیا این مقدار پول آنقدر کافی هست که استارتاپ شما را حفظ کند و به رشد آن کمک کند؟ یک گام به عقب بروید – حساب کتاب کنید  و از خود بپرسید که آیا کسب و کارتان پایدار هست یا نه. این روزها پیدا کردن یک سرمایه گذار سخت نیست اما حفظ استارتاپ سخت است.

چگونه طرح کسب و کار بنویسیم؟ (آموزش جامع نوشتن بیزینس پلن)

رشد برای استارتاپ همه چیز است اما باید ثابت کنید که در نهایت می توانید سود کنید. وقتی اسنپ چت در سال 2011 تاسیس شد موسسان آن می دانستند که چطور باید پول در بیاورند. اما در سال 2013 اپلیکیشن اسنپ چت 60 میلیون کاربر داشت و از طرف فیسبوک پیشنهاد 3 میلیارد دلاری به آن شده بود – بدون اینکه جتی یک ریال سود کرده باشد. تیم اسنپ چت در نهایت در سال 2015 یک بیزنس مدل ارائه دادند مبنی بر اینکه کسب و کارها بتوانند از طریق تبلیغات برند خود را نشان دهند. اما اکثر موسسان شرکت ها و استارتاپ ها به این خوش شانسی نیستند.

برنامه ی ورود به بازار چیست؟

استارتاپ خود را چگونه می خواهید روانه ی بازار کنید؟ بسیای از موسسان استارتاپ ها در این مرحله با چالش رو به رو می شوند. یک راهبرد عملی برای بردن استارتاپ به بازار این است که راهی قابل سنجش برای فروش محصول خود پیدا کنید سپس جریان کسب درآمد پایدار را بسازید.

اگر نتوانید یک جریان برای کسب درآمد پایدار بسازید هرگز قادر نخواهید بود پول سرمایه گذارانتان را برگردانید چه برسد به اینکه در بازار مزیت رقابتی هم پیدا کنید. در اینجا نمی توان یک نسخه برای همه استارتاپ ها پیچید.

اکوسیستم

چه کسی قرار است در استارتاپ شما حضور داشته باشد و یاسرمایه گذاری کند؟ چه افراد دیگری باید برای موفقیت شما وجود داشته باشند؟ یک اکوسیستم استارتاپی شبکه ای از سازمان‌های مستقل هستند که بر مبنای تلاش کارآفرینان، سرمایه گذاران، بنگاه ها و … بنا شده اند که هدف مشترک همه ی آنها کمک به رشد استارتاپ های جدید است. مثلا air b@b می‌بایست یک اکوسیستم پیچیده متشکل از مهمانان، مالکان، مدیران املاک و مستغلات، هتل ها، ساکنان، خدمات نظافتی و … را ایجاد می کرد؛ شبکه ای از شرکت‌های مختلف که اکنون به تامین نیازهای کاربران “ایر بی اند بی” متعهد هستند.

تیم شما در مسیر سرمایه گذار

استعداد خیلی مهم است. استعداد بیش از هر تصمیم دیگر در چرخه‌ی حیات استارتاپ شما، نتیجه ی آن را تعیین خواهد کرد.  شاید محصول عالی داشته باشد اما اگر تیم موسس شما بین شخصیت و مهارت توازن مناسبی نداشته باشد به سرعت شکست خواهید خورد. افرادی را استخدام کنید که علایق مشترک دارند اما نسبت به شما متفاوت فکر می کنند.

چگونه تیم کاری تشکیل دهیم ؟

نقشه ی راه

آیا می دانید که به کجا دارید می روید؟  باید بدانید که می خواهید ظرف 12 ، 16 ، 18 ماه یا ده سال آینده در کجا قرار داشته باشید. و برای رفتن به آن جایگاه به چه سرمایه و نقشه راهی نیاز خواهید داشت. یک نقشه راه ابزار قدرتمندی است اما می تواند تغییر یابد و قطعا باید تغییر یابد و خواهد یافت.