برای مدیر موفق شدن کار سختی پیش رو داریم؟ برای موفق بودن در حوزه مدیریت نمی توان از چند مهارت صحبت کرد. باید قبول کرد که داشتن تمام مهارت های یک مدیر خوب کار سختی است چرا که دایره و حوزه وسعی از مهارت های فردی و اجتماعی را شامل می شود. اما در کل برای مدیر موفق شدن چه مواردی را باید رعایت کنیم و زیر نظر داشته باشیم؟ با هاو کن یو همراه باشید تا 5 مورد از مهم ترین این موارد برای تبدیل شدن به یک مدیر موفق را با هم برسی کنیم.

کتاب ها و منابع بیشماری وجود دارد که هر کس که می خواهد به عنوان یک مدیر رشد و پیشرفت کند می تواند مطالعه کند. برای اکثریت ما ارتقا یافتن و رسیدن به جایگاه مدیریت با دسترسی به آموزش و استاد بدست نمی آید و ما اغلب باید مهارت های مدیریتی خوب در شغل مان را فرا بگیریم.

به عبارت زیر دقت کنید. به خصوص زمانی که می دانید تحقیقات بسیاری نشان می دهند که

افراد شرکت ها و سازمان ها را ترک نمی کنند؛ آنها مدیران و ناظران را ترک می کنند

بنابراین، روش ها و کار های قابل اجرا با ریسک پایین و سهل الاجرا وجود دارند که می توانید به عنوان یک مدیر یک مجموعه بزرگ و یا شرکت چند نفره امروز بکار گیرید و نتیجه ان را زود تر از ان چه که تصور می کنید ببینید.

اجازه دهید مجدد به سراغ سوال خودمان برویم. یک مدیر موفق و خوب چه پیش نیاز هایی دارد؟

برای اعضای تیم خود وقت شناس باشید

این وقت شناسی به چه معناست؟ می دانیم که وقت شناس بودن در عین راحت بودن بسیار ساده هم به نظر می رسد. اما این وقت شناسی  هم از نوع وقت شناسی و ارزش قائل شدن برای وقت اعضای تیم و هم مستقیما به رفتار ها و تعاملات شما با افراد و اعضای تیم خود مربوط می شود. این که در جلسات و … به موقع حاضرشوید و برای اعضای تیم ارزش قائل باشید و هم از هر نوع برخورد شما چه از نوع مثبت و چه منفی در چه زمانی و یا بهتر است بگوییم در زمان مناسب خود انجام شود.

اما واقعیت این است که اکثر مدیران ثابت نمی کنند  و یا این مهارت را ندارند که نشان دهند که برای کارکنان خود تا چه اندازه ارزش قائل هستند.

به موقع حاظر شدن در جلسات با اعضای تیم اولین موردی است که می توانید برای جلب اعتماد و احترام انجام دهید. حتی اگر دیر کردن جز فرهنگ شرکت است و مدیر شما در جلسات دیر حاضر می شوند، به این معنا نیست که این کار شیوه مدیریتی سالم و مفیدی است.

تصور کنید بر روی یک پروژه سخت کار می کنید تا کارتان را به موقع و سر وقت تحویل شود. بدین وسیله قصد دارید ضمن نشان دادن مدیریت زمانی خود مهارت های خود را هم برای پیشرفت شغلی به رخ مدیر خود بکشید. حال با این وسواس زمانی که در کار خود داشتید در این جلسه یک ساعت منتظر مدیر خود می مانید.

حال نظر و آنچه در رابطه مدیر خود در سر می پروراندید به کلی تغییر کرده است. دیگر این مدیر برای شما قابل اعتماد نخواهد بود.

بخشی از چیزی که موجب می شود افراد از کارشان خسته شوند ناکامی و ناامیدی مداوم و احساس عدم کنترل، اعتماد و عدم مدیریت درست در کارشان است. زمانی که تیم شما نمی داند چه زمانی شما به جلسات می رسید، آنها احساس نمی کنند در کار و وقت شان کنترل دارند و این آنها را از کار خسته می کند.

حتی اگر این به معنای کوتاه کردن جلسه دیگری باشد، به موقع در جلسات‌تان با اعضای تیم خود حاضر شوید.

اعضای تیم و کارهایشان برای شما مهم تلقی شود

از افراد سوال بپرسید و حتما به پاسخ آن سوالات اهمیت دهید

این مورد هم آسان به نظر می رسد، اما وقتی کارها پراسترس می شوند و سایر اعضای تیم با حجمی زیاد کاری رو به رو می شوند رعایت این اصل کار سختی می شود. 

کارمندانی که درگیر کارشان می شوند احساس می کنند که دیگران، بویژه سرپرستان‌شان واقعا به آنها به اندازه کافی اهمیت می دهند.

گالاپ در تحقیقش اشاره به این نکته می کند که یکی از پنج مقیاس اصلی مشغول شدن به کار (که با عملکرد و انواع دیگر استانداردها وابسته است) این است که آیا کسی در کار به شما اهمیت می دهد یا خیر.

چرا این موضوع مهم است؟

ارتباط با دیگران از آنجاکه افراد سرمایه اجتماعی را می سازند، که گالاپ می نامد، از همکاری، تعهد و رفتار سازمانی مثبت پشتیبانی می کند.

اجازه دهید موقعیتی ایجاد کنیم. شما چگونه از پس این مورد بر می آیید؟ تصور کنید که شما مدیر هستید و طبیعی است که موردی پیش بیاید و از کارکنان و اعضای تیم خود سوالاتی در رابطه با تعطیلات اخر هفته و یا وضعیت سلامتی یکی از اعضای خانواده آن ها و .. سوال کنید. آبا می توانید سوالات، نحوه برخورد، جواب ها، نوع برخورد و الیته صبوری خود در شنیدن جواب را متصور شوید؟ اگر که نه حتما بر روی این نوع برخورد ها و در اختیار داشتن این دست سوال ها آمادگی کافی را داشته باشید و از آن ها استفاده کنید.

از همه دعوت به صحبت کنید و تماس چشمی را فراموش نکنید

بار ها و بارها در هاو کن یو در رابطه با چگونه خوب صحبت کردن و همچنین اهمیت برقراری ارتباط چشمی در ارتباطات روزانه صحبت به میان آوردیم و مقالاتی منتشر کردیم.

چگونه ارتباط چشمی برقرار کنیم ؟

چگونه خوب صحبت کنیم و خوب بشنویم؟

تحقیقات بسیاری در زمینه ویژگی ها و شیوه های یک تیم عالی انجام شده است. خلق فضا و زمان برای همه چشم اندازها و افکاری که باید به اشتراک گذاشته شوند تا موجب جلب اعتماد شوند که یکی از مهم ترین خصوصیات تیم های کارآمد است.

یکی از بهترین شیوه ها برای ایجاد تشویق و اعتماد این است که از همه افراد حاضر در جلسه بخواهید صحبت کنند و در بحث شرکت کنند. احترام بخش حیاتی در ایجاد احترام است. چنانچه شما از همه افراد با نگاه کردن و صحبت با هر یک تشکر و قدرانی نمی کنید، یعنی به همه احترام نگذاشته اید. برقراری تماس چشمی با همه افراد حاضر در جلسه از طریق احترام و به رسمیت شناختن، موجب جلب اعتماد می شود.

دفعه بعد که در جلسه هستید، یادداشت کنید چه کسی چقدر صحبت می کند. وقتی متوجه شدید که شخصی در بحث و صحبت شرکت نکرد، او را نیز دعوت کنید. دقت داشته باشید که هر فرد از نگاه شما و البته بهتر است بگوییم از توجه شما تا چه اندازه سهو برده است و توانسته اید با برقراری ارتباط چشمی وی را در متن موضوع نگه دارید.

وقتی با تیم خود صحبت می کنید، با خودتان چک کنید آیا تماس چشمی با هر یک از اعضا را حداقل چند با شروع یا حفظ کردید.

بر گرایشات و حمایت کاری عضو جدید تیم سرمایه گذاری کنید

روز اول کاری لحظه گذر افراد است و نگرش کلی نسبت به چیزی که انتظار می رود انجام دهد و پیشرفت کند ایجاد می شود. چرا این موضوع را تاثیرگذارتر از عذر آوردن برای اعضای تیم برای بیرون رفتن برای صرف نهار است نمی کنید؟ بدانید که زمان و موقعیت مهمی را از دست می دهید اگر به هنگام حضور اولین فرد تیم در کنار وی حضور ندارید.

بسیاری از افراد گرایش را با حمایت کاری اشتباه می گیرند. گرایش در جایی است که شما یاد می گیرید چگونه از ماشین کپی استفاده کنید.

حمایت در کار زمانی است که شما کاری که مردم انجام می دهند، نحوه انجام آن، و قوانین نانوشته فرهنگ را درک می کنید. برای اینکه یک مدیر موفق و خوب باشید باید هم در گرایشات و هم در حمایت ها درست و به جا سرمایه گذاری کنید.

دفعه بعدی که شخص جدیدی به تیم شما اضافه شود، فکر کنید در هفته اول کاری خود دوست داشتید چه چیزی را تجربه کنید تا راحت تر از آن مرحله عبور کنید. چه کاری می توانستید انجام دهید تا گذر آنها را مطمئن تر و تاثیرگذارتر کنید؟

شما می توانید جلسه آشنایی با دیگر همکاران مهم ترتیب دهید یا از کسی بخواهید موارد مهم را برای آنها بگوید. شما می توانید گل (در گلدان) روی میز آنها قرار دهید تا در آنجا مانند خانه خود احساس راحتی کنند. روز اول کاری شان قبل از اینکه به خانه بروند با آنها همراهی کنید و بگذارید بدانند در قدم بعد باید چه کاری انجام دهند تا این روند ادامه یابد.

چگونه تیم کاری تشکیل دهیم ؟

برای خود-بازتابی وقت بگذارید

مدیرگورو پیتر دراکر یکبار گفت ” شما نمی توانید کسی را مدیریت کنید مگر اینکه خودتان را اول مدیریت کنید.” شما باید خودتان را عمیقا شناخته باشید تا شباهت ها و تفاوت های کسانی که مدیریت می کنید را تحسین کنید و برای رسیدن به بازدهی بهتر آنها را تشویق کنید.

مقاله اخیر در زمینه مروری بر کسب و کار هاروارد نتایج یک مطالعه بر بیش از ۱۰۰۰ مدیر در شرکت های مختلف دنیا را بررسی کرد و دریافت که مدیران ارشد مایلند خودآگاهی بهتری نسبت به مدیران پایین تر داشته باشند.

چرا خودآگاهی با رسیدن به سطوح بالاتر مدیریت و موفقیت ارتباط دارد؟ همکاری و ارتباط موثر زمانی ممکن می شود که شما کاری که خود و بقیه انجام می دهید در یک راستا باشد و نحوه انجام آن را درک کنید.

هر هفته زمانی را برای فکر کردن درباره اینکه چگونه بطور طبیعی به کار خود نزدیک شده اید بگذارید. چه چیزی واقعا شما را نگران کرده است؟ چه اتفاقی افتاد که این موارد نگرانی ظاهر می شوند؟ رویکرد شما نسبت به این مشکلاتی که حل کردید یا کارهایی که این هفته انجام دادید چه بود؟

و واکنش و رویکرد شما چگونه در مقایسه با اعضای تیم‌تان متفاوت بود؟ می توانید مزایا و معایب رویکردهای خود و اعضای تیم تان را بررسی کنید؟

زمانی که واقعا مزایا و چالش های نقاط قوت خود، انگیزه ها و دیدگاه های منحصر به فردتان به جهان و کارتان را درک می کنید، درست زندگی می کنید و در سطح عمیق تری که سطح بالاتری از مدیریت را ترویج می دهد زندگی می کنید.