برای استارتاپ ها این عنوان و تیتر شاید کمی عجیب و غریب به نظر بیاید و شاید هم بر علیه خود و هم صنفان مقاله می نویسیم آن هم در این برهه از زمان که نتنها در ایران بلکه در سراسر دنیا، استارتاپ ها جایگاه خوب و رو به پیشرفتی دارند. اما با این حال 10 دلیل برای شما و تمامی کسانی که قرار است عضویت در استارت اپ ها را راهی برای کسب درآمد و یا شغل برای خود در نظر دارند، پیش رو داریم که شما را توجیح می کند عضویت در استارت اپ ها ریسک بالایی برای درآمد زایی و حساب کردن بر روی آن به عنوان شغل دارد.

اگر به دنیای کسب و کار علاقه مند هستید، حتما اصطلاح استارت اپ را شنیده اید. استارتاپ ها، شرکت های نوپایی هستید که توسط کارآفرینان تاسیس می شوند و ظرف چند سال گذشته خیلی سر و صدا کرده اند. این شرکت ها در زمینه های مختلف کار می کنند. به هر چه علاقه مند باشید، احتمالا یک استارت اپ برایش پیدا خواهید کرد. و لابد می خواهید عضوی از آن استارتاپ هم باشید. اما در این مقاله می خواهیم معایب و نکات تاریک عضویت در تیم های استارتاپی را برای شما بازگو کنیم.

احتمالا یک استارتاپ آگهی استخدام زده است و شما هم می خواهید از فرصت استفاده کرده و به دنیای کسب وکار بپیوندید و پله های ترقی را تا مدیر کلی طی کنید! می دانید مسیر طولانی در پیش دارید اما به خود انرژی می دهید و حاضر هستید برای موفقیت همه کار انجام دهید.

روزی 12 ساعت هم شده کار خواهید کرد. چون می خواهید به یک استارتاپ بپیوندید که مسیر زندگی حرفه ای و شخصی تان را برای همیشه تغییر خواهد داد. اما آیا واقعا اینطور است؟ در پشت پرده استارت آپ ها چخبر است؟آیا همه چیز به همان خوبی که شما فکر می کنید و به نظر می آید است؟  البته نمی توان انکار کرد که فعالیت در استارت اپ جا برای رشد و ترقی دارد و تلاش ها ممکن است به ثمر بنشینند و این ریسک دنیای شما را متحول سازد اما از سوی دیگر تصورات نادرست و غلطی در مورد استارتاپ مطرح شده است که ما می خواهیم اینجا در هاو کن یو آنها را بازگو کنیم. پس با ما همراه باشید تا 10 دلیل برای نپیوستن به استارت اپ ها را مرور کنیم.

کار مجانی!

برخی از استارت اپ ها کار را با این ذهنیت شروع می کنند که برای راه انداختن کسب و کار باید قید حقوق و دستمزد را زد. آنها چند سالی کار می کنند تا در آخر کار در صورت موفق شدن استارت اپ ثمره ی کوشش های خود را برداشت کنند. اما این تصور به دو دلیل غلط است: یکی اینکه از کجا معلوم استارت اپ موفق شود؟ یا اصلا بهتر است بگوییم تا چه اندازه قرار است ریسک کنیم؟

 دو دیگر اینکه معروف است که استارت اپ ها در هزینه های خیلی صرفه جویی می کنند چرا که نباید از سرمایه ای که در آن به کار انداخته می شود تا مدت ها کسر شود. پس به هر نحو به این مسئله نگاه کنیم حداقل تا مدت ها نباید خیلی به درآمد زایی و حساب کردن بر روی عضویت در تیم های استارتاپ ها به عنوانی شغلی که بتواند نیاز های مالی شما را برطرف کند حساب کنید.

بنابراین اگر با این ذهنیت که در آخر، مدیر استارت اپ در ازای تلاش های شما یک دستمزد چرب و شیرین به شما می دهد و یا حقوقتان را افزایش می دهد و می خواهید به این دلیل به استارت اپ بپیوندید در اشتباه هستید. در واقع اگر جای دیگری مشغول به کار هستید و یا شرکت بهتری را سراغ دارید بهتر است قید استارت اپ را بزنید. استارت آپ محلی است برای ریسک کردن و سپس انتظار کشیدن.

ممکن است سر از تیم مدیریت در نیاورید

خیلی ها فکر می کنند که استارتاپ راه را برای ترقی نردبان حرفه ای هموار می کند و زود می توانند مدیر بشوند. اما کافی است به استارتاپ نگاهی بیندازید و ببینید که مدیران همه ی آنها همان موسسانشان هستند! اگر هم به شما وعده ی افزایش حقوق در ادامه ی کار را دادند برای جبران حقوق پایینی است که به شما می دهند. ارزشش را دارد عنوان مدیر را یدک بکشید اما دستمزد پایین بگیرید؟! این وعده وعیدها را همان اول فرایند استخدام به شما می دهند. از آنجا که استارتاپ ها خیلی در دخل و خرج محتاط هستند این عناوین ارزشی ندارد.

استارتاپ ها معمولا شکست می خورند!

تیتر جالبی نیست ولی آمار ها حاکی از این داستان هستند. وقتی وارد استارتاپ شدید باید بدانید شانس شکست آن بالا است. همه حرف هایی که در مورد موفقیت استارتاپ شنیده اید را فراموش کنید و کمی واقع بینانه به این موضوع نگاه کنید. وال استریت ژورنال در سال 2012 بر اساس تحقیقی که بین 2004 تا 2010 در مورد 2000 شرکت که با سرمایه ی حد اقل 1 میلیون دلاری انجام شده بود اعلام کرد که از هر چهار استارتاپ سه تا شکست می خورند. یکبار دیگر تکرار می کنم؟ از هر 4 استارتاپ سه مورد شکست می خورند و به اهداف خود نمی رسند.

باید مثل تراکتور کار کنید

اشتباه نکنید. آدم باید سخت کوش باشد. در هر شغلی که هستید حتما باید سخت کوش باشید. اما این قضیه در مورد استارتاپ ها کاملا فرق می کند. باید در هفته دیوانه وار کار کنید چرا که استارتاپ باید هر چه زودتر محصول یا خدماتی را تولید کند و قبل از تمام شدن پول و سرمایه آن را به بازار عرضه کند. اگر می توانید زیر فشار کاری این چنینی دوام بیاورید این گوی و این میدان. ولی فشار خون و سلامت قلب برای همه ما مهم است. اگر دوست دارید 12 ساعت در روز در ازای دستمزد کم یا بدون دستمزد کار کنید استارتاپ را امتحان کنید.

مسئولیت هایتان زیاد است

غیر از استرس بالا، ساعات کار طولانی و دستمزد پایین باید کارها و وظایف زیادی بر عهده داشته باشید. از شما می خواهند چند کار را انجام بدهید. برخی از این خوششان می آید اما اکثرا دوست دارند بدانند که در طول هفته وظیفه شان چیست. استارتاپ ها همان مسئولیت های تحلیل برنده ی روح و روان را دارند که شرکت های بزرگ. بنابراین اگر انتظار دارید کارهای معین جذابی اتجام بدهید ناامید خواهید شد.

همه چیز زود تغییر می کند

هیچ چیز معلوم نیست. در استارتاپ ها واقعا هیچ چیز مشخصی وجود ندارد. هر لحظه امکان تغییر، دگرگونی وعوض شدن شرایط وجود دارد. سرمایه گذاران سرمایه شان را بردارد چه می شود؟ اگر استارتاپ در هیاهوی رقابت دوام نیاورد چه؟ اگر گوگل یا شرکت های فناوری بزرگ فضای استارتاپ را اشغال کند چه ؟ اگر رکود اقتصادی سایه افکن شود چه ؟ عوامل متعددی می توانند استارتاپ را به ورطه ی ورشکستگی بکشانند. و وقتی هم که شرایط عوض شود همه چیز عوض خواهد شد. یک روز برای یک استارتاپ با آینده ی روشن کار می کنید و روز دیگر همه چیز خاکستر شده است.

محیط استارتاپ پر از هرج و مرج است

شاید یکی از ویژگی های کار های استارتاپی پیروی از کمی بی نظمی است. بی نظمی که شاید لازمه کار باشد. مطمنا مدیران سعی در ایجاد نظم و هماهنگی دارند ولی فضای استارتاپی خواسته یا ناخواسته شما با کمی هرج و مرج رابطه تنگاتنگیخواهید داشت. استیو بنک استاد دانشگاه استنفرد و موسس چند شرکت این پرسش ها را از افرادی که می خواهند به استارتاپ بپیوندند مطرح می کند: “چقدر با هرج و مرج راحتید؟ اگر می خواهید در یک استارتاپ کوچک که کمتر از 10 نفر کارمند دارید کار کنید خود را آماده ی هرج و مرج کنید. من در چند استارتاپ کار کرده ام و برخی روزها این هرج و مرج خیلی ناامید کننده است. اگر آدمی نیستید که بخواهد مدام سرش شلوغ باشد و  تمام انرزی خود صرف کار کند، قطعا استارتاپ مناسبتان نیست.

در استارتاپ هم رییس ( یا چند ریس) بالا سرتان است

یکی از چیزهای جذاب در مورد استارتاپ که البته فقط در حس تصور و احساس است این است که دیگر لازم نیست برای ریس یا فردی بالای سرتان کار کنید. اما حتی استارتاپ ها هم مدیر کل و سرمایه گذار دارند. اگر مدیر استارتاپی که می خواهید در آن کار کنید خوب بود که فبها. او گروه را جمع می کند و کارها را به ثمر می رساند. استارتاپی که سرمایه گذار دارد باید نتایج را در یک موعد مقرر ارائه کند. بالاخره دارد سرمایه گذاری می کند دیگر. بنابراین اگر استارتاپ نتوانست نتایج را تولید کند و یا بین رهبران استارتاپ و شرکت سرمایه گذار درگیری ایجاد شد، و در نتیجه فضای دفتر به هم ریخت شوکه نشوید.

باید یک شرکت بسازید

فرض کنیم شما مهندس یا توسعه دهنده وب هستید و استارتاپ حاضر شده شما را استخدام کند. به جای اینکه این پیشنهاد کار را بپذیرید و در زمینه ی کاری معینی مشغول شوید، باید شرکت بسازید. این شاید چالش جذابی باشد اما شغلی نیست که برای آن وارد استارتاپ شده اید. به قول یکی از کارآفرینان همه ی افرادی که در استارتاپ کار می کنند باید سازنده ی شرکت باشند نه اینکه فقط به سهم و نوبه ی خود یک سر استارتاپ را بگیرند. آنها باید ساخت فرایندهایی گرداگرد شغل خود را در کانون شغلشان قرار دهند.

شاید مجبور باشید هزینه های خود را خودتان بپردازید

بسته به بزرگی استارتاپ و کارکنان ممکن است شرایط متغییر باشد. ولی با این حال به صورت معمول خبری از شام و ناهار و … نیست. این شرکت تازه تاسیس به احتمال زیاد پول در بساط ندارد. بنابراین وقتی نوبت به تحسین وا داشتن رسانه ها، سرمایه گذاران و مشتریان رسید، چه کسی باید هزینه ها را متقبل شود؟ درست حدس زدید. باید خود شما سر کیسه را شل کنید. از آنجا که شرکت پول ندارد، خود کارمندان باید پول همه چیز را بپردازند؛ از لوازم دفتر گرفته تا خدمات نظافتی. ممکن است بگویید خدمات نظافتی نمی خواهیم. اما بعد از یک ماه حاضرید پا در آن دفتر کاری کثیف بگذارید؟

جمع بندی هاو کن یو

متن بالا و دلایلی که ذکر شد همگی ترجمه ای بود از وبسایت معروف entrepreneur که دلایلی را برای شما ارائه کرده بود تا بر روی عضویت در یک استارتاپ به عنوان یک شغل حساب باز نکنید. هر چند شاید دلایلی که مطرح شده بود همگی مواردی باشند که در استارتاپ ها با آن رو به رو می شوید ولی با این حال مطمئنا شرایط تا این اندازه هم در استارتاپ ها تاریک و سخت نیست. مطمئنا در استارتاپ ها شما باید از جان مایه بگذارید، مطمئنا باید سخت تلاش کنید، هزینه کنید، ریسک کنید، همدلی داشته باشید، شکست بخورید و مجدد از همه این موارد تجربه کسب کرده و بار دیگر آغاز کنید. استارتاپ ها مکان هایی هستند که تک تک اعضای تیم فارغ از جایگاهشان برای رسیدن به اهداف و رویاهای مشترکشان تلاش می کنند هرچند این رویا ها به واقعیت تبدیل نشود.