تغییر شخصیت به هر دلیلی که باشد سخت و چالش بر انگیز است. در ابتدا به چرایی تغییر شخصیت باید پرداخت و اینکه چرا تصمیم گرفتید به دنبال شخصیت دیگر و جدیدی باشید و بعد اینکه چگونه شخصیت خود را تغییر دهید. با ما همراه باشید تا 5 روش کاربردی برای تغییر شخصیت را با شما کاربران مرور کنیم.

شخصیت، مجموعه ای از الگوهاست _ تفکر، رفتار و احساس_ که چیزی که شما هستید را شکل می دهد. می دانید نکتۀ جالبش کجاست؟ الگوها می توانند تغییر کنند. کار می برد، اما اگر واقعا خود را وقف این ایده کنید هر چیزی می تواند اتفاق بیفتد. اما به یاد داشته باشید زمانی که عقاید و تفکرات با استفاده از تجربیات زندگی در حال شکل گیری هستند، احتمالاً شخصیت قبلی مان مرتباً نمایان می شود.

چگونه شخصیت قوی و محکمی داشته باشیم؟ ( ۱۱ ویژگی افراد قدرتمند)

چگونه شخصیت افراد را تشخیص دهیم ؟

چگونه شخصیت مستقل داشته باشیم؟

روش اول برای تغییر شخصیت: پایه و اساس را تعیین کنید

برنامه تان برای تغییر شخصیت را بنویسید

این یک عمل دو گانه است: چیزی که به دنبال تغییر دادنش هستید، و چیزی که به دنبال تبدیل شدن به آن هستید. نمی توانید یکی را بدون دیگری داشته باشید. رسیدن به آن نیازمند یک تلاش بسیار بزرگ است؛ باید قبل از شروع مبارزه بدانید چه مبارزه ای را انتخاب می کنید.

  • شخصیت طراحی شدۀ جدیدتان چگونه به رشد شما به عنوان یک انسان کمک می کند؟ بسیاری از افراد در این مرحله به این نتیجه می رسند که نیازی به تغییر شخصیت نیست، بلکه مسئله فقط یک عادت کوچک است که بر تعاملات شما با دیگران تأثیر می گذارد. ممکن است فقط یک تلنگر کوچک شما را به نتیجۀ مطلوب برساند؟
  • اگر شخصی وجود دارد که می خواهید بیشتر شبیه او شوید، تشخیص دهید که دقیقا از چه چیزی می خواهید تقلید کنید یا با چه چیزی می خواهید برابری کنید. فقط اینطور نباشد که به شخصی نگاه کنید و بگویید “آره، من می خوام مثل اون باشم”. دقیقاً بفهمید چیست که شما تحسینش می کنید—روش کنترل موقعیت توسط اوست؟ طرز حرف زدنش است؟ طرز حرکت کردن و راه رفتنش است؟ مهم تر از همه اینکه بفهمید این ویژگی چطور به سعادت و رفاه او کمک کرده است؟

در این رابطه با یک نفر صحبت کنید و مشاوره بگیرید

بخشی از دلیل موفق بودن یک شخص گمنام معتاد به الکل به این علت بیان شده که شما چیزی را دارید که معمولاً دربارۀ آن صحبت نمی کنید و سپس آن را در معرض عموم قرار می دهید. به این ترتیب داشتن کسی که شما را مسئول بداند و روی شما حساب کند به شما یک انگیزۀ بیرونی می دهد که در وضعیتی غیر از اعلام عمومی فکرتان، از آن برخوردار نبوده اید.

  • با یک دوست درمورد چیزی که می خواهید به دست بیاورید صحبت کنید. اگر دوستتان یک فرد مطمئن و رازدار باشد می تواند(یا با گفتن اینکه چقدر مسخره هستید یا متمرکز نگه داشتنتان در مسیر حرکت) شما را در حرکت در مسیر درست ترغیب کند. اگر شما بخواهید، وجود یک نیروی مغزی قوی تر یا وجود چشم هایی که منظرۀ دورتری را بتوانند ببینند، می توانند به شما کمک کنند تا ببینید چگونه باید رفتار کنید و چه تأثیری را باید بگذارید.

یک سیستم تشویقی قرار دهید

این تشویق می تواند “هیچ چیز” باشد. درست است، هیچ چیز. این جایزه می تواند به کوچکی جابجا کردن تیله ها از یک جیب به جیب دیگر یا به بزرگی رفتن به تعطیلات باشد. هر چه که هست برای آن ارزش قائل شوید.

  • و در حین رسیدن به آن یک نقطۀ بررسی برایش تعیین کنید. مثلاً اگر تا وقتی که به آن دختر یا پسر با شحصیت برسم یک کلمۀ فوق العاده می گویم. این هم یک چیز است. یا مثلاً اگر هفتۀ بعد پیشش بروم و یک ماجرای کامل را برایش تعریف کنم عالیه. برای هر چیزی جایزه ای در نظر بگیرید؛ همۀ این ها چالش است.

اگر این روش برایتان مفید است پس یک پایه و اساس ایجاد کنید.

روش دوم تغییر شخصیت : الگو های فکری تان را تغییر دهید

از برچسب زدن به خودتان دست بردارید

وقتی به خودتان به عنوان یک انسان خجالتی یا محتاط فکر می کنید، از آن به عنوان یک عصای زیر بغل استفاده می کنید. چرا به مهمانی شب جمعه نمی روید؟…دقیقاً. هیچ دلیلی ندارید. وقتی از فکر کردن به خودتان به یک روش خاص دست بر می دارید و روش دیگری را امتحان می کنید، درهای دنیا به رویتان باز می شوند.

  • شما دائماً در حال تغییر هستید. اگر خودتان را به عنوان عضو بی خاصیت گروه می بینید، احتمالاً روزی می بینید که این ویژگی ها را سخت در آغوش کشیده اید. اما اگر بفهمید که همیشه در حال رشد و تغییر هستید، ممکن است موقعیت هایی که الهام بخش رشد و شکوفایی تان هستند را بگشایید، همان موقعیت هایی که اگر به قابلیت تغییرتان واقف نباشید، از آنها کناره می گیرید.

فکر کردن به عبارت های “ثابت” را متوقف کنید

در راستای همان برچسب ها، تفکر سیاه و سفید را متوقف کنید. پسر ها ترسو نیستند، قدرت فاسد نیست، کتاب های درسی هم کاربرد خودشان را دارند. وقتی متوجه شوید که این ادراک شما از چیز های مختلف است که مفهوم آنها را برای شما تعیین می کند، شاهد احتمالات بیشتر و در نتیجه گزینه های بیشتری برای رفتارتان هستید.

  • بعضی از افراد برخی از ویژگی ها را “ثابت” می بینند که این دیدگاه به شدت بر طرز رفتار کردنشان تأثیر می گذارد. در مقابل این حالت، ذهنیتِ “رشد” قرار دارد که در آن بیننده بر این باور است که ویژگی ها قابل انعطاف بوده و همیشه در حال تغییر هستند. این ذهنیت ها در اوان کودکی شکل می گیرند و می توانند تا حد زیادی سازندۀ شخصیت باشند. اگر فکر می کنید که چیزها “ثابت” هستند، بر این باور نمی مانید که می توانید آنها را تغییر دهید. جهان را چگونه می بینید؟ جهان بینی شما می تواند تعیین کنندۀ این باشد که خودتان را چگونه در رابطه ها می بینید، چگونه منازعات را حل می کنید، و چگونه و با چه سرعتی از عقب نشنینی بر می گردید.

افکار منفی را دور بریزید. فقط یک لحظه صبر کنید

زیبایی مغز شما این است که بخشی از شماست و در نتیجه می توانید کنترلش کنید.  اگر دیدید در حال فکر کردن هستید و می گویید “وای خدای من، من نمیتونم، من نمیتونم، من نمیتونم، من نمیتونم، من نمیتونم،” احتمال دارد که نتوانید آن کار را انجام دهید. وقتی این صدا شروع می شود، آن را متوقف کنید. این صدا اصلا برای شما خوب نیست.

  • وقتی این صدا شروع شد، بیشتر به چشم صدای اردک انیمیشن به آن نگاه کنید. به این ترتیب کمتر می توانید آن را جدی بگیرید.
  • سرتان را بالا بگیرید. دقیقاً. تغییر زبان بدنتان می تواند طرز احساستان و در نتیجه طرز فکرتان را تغییر دهد.

اگر این روش برایتان مفید بود سعی کنید الگوهای دیگرتان را تغییر دهید.

روش سوم تغییر شخصیت: الگوی احساسی تان را تغییر دهید

آن را وانمود کنید تا نهایتاً ایجادش کنید

 

به قول “ذن” در بودیسم راه خروجی از طریق در است. اگر می خواهید کمتر خجالتی باشید، بیرون رفتن با افراد و صحبت کردن با آن ها را تمرین کنید. اگر افرادی که خیلی مطالعه دارند را تحسین می کنید، شروع به خواندن و مطالعه کردن کنید. فقط وارد ماجرا شوید. افراد عادات بدی پیدا می کنند و راه هایی برای تغییر یافتنشان وجود دارد.

  • هیچ کس نباید بداند که در عمق وجودتان احساس می کنید که مرگتان حتمی است. می دانید چرا؟ چون خیلی زود این احساس کنار می رود. ذهن توانایی خارق العاده ای در سازش پذیری دارد. چیزی که روزی لرزه بر اندام شما می انداخته با گذر زمان برایتان عادی می شود.

هویت و شخصیت دیگری را تصور کنید

بسیار خب، پس فرو رفتن در غالب یک نقش مورد سرزنش قرار گرفته است، اما اگر این کار را داستین هافمن انجام داده باشد ممکن است تشویق هم شده باشد. با این روش، شما خودتان را کاملاً در یک نفر دیگر غرق می کنید. شما دیگر خودتان نیستید، بلکه موجود جدیدی هستید که سعی می کنید به آن تبدیل شوید.

  • شما باید عادات این شخصیت جدید را در هر موقعیتی اتخاذ کنید. چگونه می نشیند؟ وضعیت استراحت چهره اش به چه صورت است؟ نگرانی هایش چیست؟ چگونه وقت کشی می کند؟ با چه کسانی نشست و برخاست می کند؟

زمان مشخصی را برای ترسیدن تعیین کنید

 گفتن اینکه چیزی که هستید را کاملاً رها کنید و صرفا با قدرت تفکر و عادت ها شخصیت جدیدی اتخاذ کنید، خیلی سخت است. هیچ راهی نیست که بتوانید 24 ساعت 7 روز هفته را به این روش بگذرانید. بنابراین یک برنامۀ زمانی به خودتان بدهید تا بتوانید طبق خواسته تان احساس کنید.

  • اگر روز جمعه یک مهمانی دارید و کاملاً در هراس در این رابطه به سر می برید، به خودتان بگویید که می توانید جمعه شب یا شنبه صبح 20 دقیقه در مورد آن کاملاً بترسید. 20 دقیقۀ کامل بی منطقی و ناکارآمدی محض. اما فردای آن دیگر چیزی نیست. به آن بچسبید. می دانید چه اتفاقی می افتد؟ شما می بینید که اصلا نیازی نیست زمانی را برای این کار بگیرید.

اگر این روش برایتان مفید است پس سعی کنید الگوی احساستان را تغییر دهید.

روش چهارتغییر شخصیت: تغییر دادن الگوی رفتاری

خودتان را در یک محیط جدید قرار دهید

در واقع فقط با اضافه کردن چیز جدیدی به زندگی تان است که می توانید شاهد تغییر در خودتان باشید. برای انجام این کار باید رفتار جدید، افراد جدید، و فعالیت های جدیدی را انتخاب کنید. نمی شود یک کار را بارها و بارها انجام دهید و انتظار نتیجۀ متفاوتی را داشته باشید.

  • با کارهای کوچک شروع کنید. به یک گروه ملحق شوید. شغلی خارج از مجموعۀ مهارت هایتان را به عهده بگیرید. شروع به مطالعه در مورد موضوعتان کنید. یک چیز دیگر، خودتان را خارج از محیط نگه دارید. شما نباید با افرادی نشست و برخاست کنید که در جهت مخالف چیزی که شما برای رسیدن به آن تلاش می کنید، رفتار می کنند.
  • خودتان را شرطی کنید. اگر از عنکبوت می ترسید، در اتاقی که عنکبوتی داخل آن است بمانید و روز به روز به آن نزدیک تر شوید. در نهایت می بینید که کنار آن نشسته اید. حتی کمی بعدتر آن را با دستانتان می گیرید. تماس دائم باعث می شود مغز در مورد احساس ترس تحت تأثیر قرار بگیرد و کندتر عمل کند. حالا عنکبوت را بردارید و به جای آن هر هدف دیگری که مد نظرتان است را قرار دهید.

یک دفتر وقایع روزانه داشته باشید

برای ادامه مسیر در راستای تغییر شخصیت و متمرکز ماندن بر هدف، به خودآگاهی کاملاً شدید نیاز دارید. داشتن یک دفتر وقایع روزانه به شما کمک می کند تا افکارتان را در جایی ذخیره کنید و سپس تجزیه و تحلیل کنید که این تغییر را چگونه کنترل کرده اید. بنویسید که چه چیز به خوبی کار می کند و چه چیزی متناسب با روشتان درست کار نمی کند.

“بله” بگویید

اگر قرار گرفتن در موقعیت جدید برایتان سخت است، اینگونه به آن فکر کنید: به از دست دادن موقعیت ها خاتمه بدهید. اگر نشانه ای را می بینید مبنی بر اینکه پیریِ شما نه چندان جالب تصور می شود، نگاه مجددی به آن بیندازید. اگر دوستی از شما بخواهد کاری را انجام دهید که هیچ چیز در موردش نمی دانید، موافقت کنید. شما برای این کار خیلی بهتر هستید.

  • تصمیمات مطمئن بگیرید. اگر شخصی از شما خواست که از صخره پایین بپرید قبول نکنید. از مغزتان استفاده کنید.

اگر این روش را مفید دیدید، الگوهای رفتاری تان را تغییر دهید.

روش پنجم برای تغییر شخصیت: اضافه کردن نکات نهایی

لباس را بر تن کنید

درست است. لباس زیبا نشان آدمیت نیست. اما لباس هم می تواند کمک کند تا شما در مسیر ذهنی درست قرار بگیرید. اگر چه این به تنهایی شخصیتتان را تغییر نمی هد اما می تواند در یادآوری به شما درمورد اینکه قرار است به چه شخصی تبدیل شوید مفید باشد.

  • این لباس می تواند به شکل کلاهی باشد که بر سر می گذارید. اگر چیزی باشد که ،در نگاه شما، نشان دهندۀ این شخص جدید است آن را در رادار خود نگه دارید. به این ترتیب احتمال بیشتری وجود دارد تا در هماهنگی با خودتان برای کاهش اختلالات شناختی باقی بمانید.

عاداتتان را انتخاب کنید

الگوهای فکری و لباس کافی نیستند. به این فکر کنید که این شخص جدید چه کارهایی را انجام می دهد، و آن ها را انجام دهید. آیا به دنبال تعاملات اجتماعی است؟ از رسانه های اجتماعی دوری می کند؟ علم اقتصاد می خواند؟ هر چیزی که انجام می دهد، همان را انجام دهید.

لارم نیست که کارهای خیلی بزرگی انجام دهید—چیزهای کوچک هم کار می کنند. آیا آن شخص به دنبال کیف دستی صورتی است؟ آیا دوست دارد به آهنگ های گروه خاصی گوش دهد؟ تا جایی که ممکن است وارد آن شخصیت شوید.

مستقر شوید

حالا که این عادت ها و احتمالاً این دوست های جدید و روال کاری را برگزیده اید، ممکن است کمی احساس خستگی کنید. چیزی که حالا مهم است این است که خودتان را به آغوش بکشید، هر چیزی که هستید و هر کجا که هستید مهم نیست. محکم سر جایتان بایستید و تصمیم به ماندن بگیرید.

  • ریشه کن کردن خودتان از نظر روانشناختی خطرناک است. اگر موفق شوید، به زمان نیاز دارید تا حس کنید “خود” واقعی تان را دوست دارید. آرام باشید. زمانی که این میل را نزدیک به بهزیستی و خرسندی تان نگه دارید، این احساس به شما دست خواهد داد.

درمورد شخصیت جدیدتان فکر کنید

آیا واقعا به چیزی که می خواستید برسید، رسیدید؟ حالا که متفاوت لباس می پوشید و رفتار می کنید، دیگران حس مثبت تری به شما دارند؟ آیا می خواهید خودتان را قربانی تقلید ساختگی از فرد مطلوبتان کنید؟

  • بعضی از افراد به این نتیجه می رسند که چیزی که نیاز دارند تغییر شخصیت نیست، بلکه پذیرفتن همان چیزی است که هستند و اینکه به جای تغییر کلی شخصیتشان، خواسته شان برای سعی در تقویت خودشان را قبول کنند. اما این به انتخاب شخصی خودتان بر می گردد. مطمئن شوید که این کار را به خاطر دلایل قدرتمند و درستی انجام می دهید.