پس کی یک کتاب به کار ما می آید؟ آخرین کتابی که خواندید چه تاثیری در شما و زندگی شما داشت؟ قرار نیست که هر بار با به پایان رساندن یک کتاب آن را بایگانی کنیم و به خود ببالیم که یک کتاب بر کتاب های خوانده شده افزوده و شخصیت ما هم به تکامل و تبدیل شدن به آن فرد روشن فکر نزدیک ترمی شود! پس آموزه ها و آنچه نویسنده سعی داشته به شما بیاموزد چه می شود؟ آن ها را کی قرار است در زندگی، کسب و کار خود و … به کار بگیرید؟

آیا تا به حال کتابی با اطلاعات جالب بسیار مطالعه کرده‌اید که نتوانسته باشید پیام‌هایش را در زندگی روزمره به کار ببندید؟ آیا پیش آمده که پس از خواندن یک کتاب عالی آماده اقدام شده باشید، اما در پایان نتوانسته باشید نتایج مطلوب بگیرید؟ همه ما، به نوعی چنین مشکلی داریم. بسیاری از ما تنها بهره ای که از خواندن کتاب های میبریم حفظ کردن نامی از نویسنده در کنار نام کتاب و اضافه کردن آن به گنجینه کتاب های خوانده شده است و سپس سپردن آن به دست فراموشی!!!! پس تکلیف این کتاب های خوانده شده چه می شود؟

چگونه می‌توانید مطالب کتاب‌ها را عملیاتی کنید و قدم به قدم به مرحله بعدی بروید؟

ما بار ها در هاو کن یو شما را تشویق به مطالعه کردیم و به شما آموزش دادیم چگونه به یک کتاب خوان حرفه ای تبدیل شوید، اما هدف استفاده از فرد یا افرادی است که سال ها تجربه و دانش را در یک مجموعه جمع آوری کرد هاند تا به تکامل شما به عنوان “نوع انسان” در هز زمینه ای کمک کنند.

خوب می دانید که یک کتاب در قالب یک موضعیت ارائه می شود. موضوعویتی که به شما در رسیدن به اهدافتان کمک می کند. این هدف می تواند هدفی رفتاری، شخصیتی، مالی، و… باشد.

اگر کتابی درباره رشد و بهره‌وری شخصی مطالعه کنید، به احتمال زیاد با ایده‌های بسیاری برای اجرا در زندگی خود مواجه خواهید شد. در رابطه با کسب و کار، روانشناسی، زبان بدن، تکنولوژی و .. هم به همین منوال است. اما چگونه می‌توانید این ایده‌ها را به یک برنامه منسجم و عملیاتی تبدیل کنید؟ در واقع چگونه می توانیم نهایت بهره را از مطالعه یک کتاب بریم؟  این مقاله برای شما کاربران،  به پاسخگویی به این سوالات مهم اختصاص دارد. قبل از این که وارد موضوع شویم راز اصلی را به شما می‌گویم: مساله‌ی کلیدی، اقدام به عمل است، بنابراین ما بر روی آن تمرکز خواهیم کرد.

چگونه مطالب مهم را از دل یک کتاب بیرون بکشیم؟

قبل از اقدام باید روش و تکنیک های کتاب خوانی را یاد بگیرید و سپس توانایی بیرون کشیدن جوهره و چکیده آن را داشته باشید. یک کتاب به ناچار به توضیحات، حاشیه و مثال های فراوانی می پردازد تا شما بهتر موضوع را متوجه شوید و وقتی متوجه شدید شاید دیگر لازم نباشد این موارد را در حافظه خود نگهداری کنید.

در ابتدا می خواهیم آنچه که باید بیشتر مورد توجه ما قرار بگیرد را مشخص کنیم. نویسندگان زیادی با توجه به شهرت و البته در دسترس بودن شبکه های اجتماعی  نکات و مطالب مهم کتاب را به صورت خلاصه وار در اختیار خوانندگان خود قرار می دهند. مطمئن شوید که وبلاگ، پیج، و … نویسنده یا صفحه اصلی او را چک می‌کنید تا مطالب مهم را در رابطه با کتاب به دست بیاورید و پیدا کنید. نویسندگان برجسته ممکن است برای مخاطبین خود صفحات گسترده و یا ویس و ویدئو تهیه و فراهم کنند. این‌ها برای شروع و آشنایی کلی با کتاب مناسبند. در واقع شما قبل از اینکه ساعت وقت صرف خوتاندن کتاب کنید در همان ابتدا متوجه می شوید این کتاب چه هدفی را دنبال می کند و چه چیزی به شما خواهد آموخت.

 

برای یادداشت برداری و یا نوشتن آنچه در کتاب برای شما با اهمیت است، همان روش هایی که در مدرسه و دانشگاه استفاده می کردید را می توانید باز هم به کار ببرید.

بهتر است یادداشت‌برداری کنید و از پست‌هایی برای ثبت مطالب ضروری استفاده کنید. هچند هایلایت کردن و خط کشی هم می تواند بخشی از کار شما باشد.  اگر از کیندل استفاده می‌کنید، می‌توانید محتواهای قابل‌ اجرا را هایلایت کرده و یادداشت کنید. سپس می‌توانید تمام یادداشت ها و هایلایت های خود را به یک فایل پی دی اف یا اکسل تبدیل کنید، و به راحتی بایگانی و در دسترس باشد.

انتخاب بین کتاب های فیزیکی و دیجیتال با شماست ولی من کتاب های الکترونیک را ترجیح می‌دهم چون آن‌ها خیلی راحت‌تر می‌توانند به سناریوهای زندگی واقعی تبدیل شوند. هر چند لذت خواندن کتاب فیزیکی با آن صدا های صفحات به هنگام ورق زدن، بسیار متفاوت و لذت بخش است.

بیایید فرض کنیم که شما وظیفه‌ی خود را انجام داده‌اید و تمام بخش‌های لازم اطلاعاتی که ممکن است بعدا به آن‌ها نیاز داشته باشید را جمع‌آوری کرده‌اید. حالا یک فهرست جامع مدیریتی در دستان خود دارید. قدم بعدی این است که یادداشت‌ های خود را به آیتم های اجرایی تبدیل کنید.

 یک نقشه ذهنی ایجاد کنید

نقشه ذهنی به زبانی ساده برقراری ارتباط بین مطالب است. نقشه برداری ذهنی حافظه را بهبود می‌بخشد و به پیدا کردن ارتباطات بین ایده‌ها و به کسب یک شمای تصویری بزرگ کمک می‌کند. تمام این ویژگی‌ها به ویژه برای ایجاد خلاصه کتاب مفید هستند. ایجاد نقشه ذهنی با یک ایده اصلی شروع می‌شود که در بهترین حالت، تصویری است که موضوع اصلی کتاب را ثبت می‌کند. یعنی شما در ذهن خود تصور کنید که این کتاب از کجا شروع می شود و به کجا می رود. این مسر کتاب چه هدفی را دنبال می کند و قصد دارد چه چیزی را به شما اموزش دهد.  این موارد با توجه به یادداشت ها و مطالعات در هن شما باید شکل بگیرد.

گام بعدی اضافه کردن شاخه‌ها به نقشه ذهنی شماست که مفاهیم اصلی یا نکته ها را نشان می‌دهند. سپس می‌توانید هر چند شاخه فرعی را که می‌خواهید به آن‌ها اضافه کنید. دقت کنید که به نقشه ذهنی خود رنگ‌ها، تصاویر، ابعاد و تقابل ها را اضافه کنید. در ذهن خود مثال ها مرتبط و ملموس، مقایسه ها با تجربیات و دنیای واقعی را اضافه کنید و سعی کنید به ان رنگ بوی واقعی بدهید.

هایلایت هایی که به دست شما انجام شده است، به شما کمک خواهند کرد تا بر محتوای کتاب تسلط پیدا کنید. سعی کنید با کشیدن خطوط بین خط ها مابین ایده‌های ذهنی ارتباط برقرار کنید. برای اطلاعات بیشتر در مورد نقشه‌های ذهنی، نام تونی بازان Tony Buzan را در استفاده از نقشه ذهن، گوگل کنید.

یک لیست عملی ایجاد کنید

کتاب را به موارد قابل اجرا تبدیل کنید، یعنی یک لیست عملی ایجاد کنید. لیستی که با توجه به محتویات و موضوعیت کتاب بتوان از آموخته های آن در زندگی روزمره، کسب و کار، رفتار و … استفاده کرد. اقدامات شما باید با عملی که هم اکنون انجام می دهید آغاز شود. به عنوان مثال، اگر بخواهید یک برنامه برای صبح بنویسید، یک عمل را با عنوان «برنامه‌ریزی برای صبح» بنویسید.

شما می توانید از بولت ژورنال، مدیریت وظیفه و یا یک برنامه یادداشت برداری مانند نرم افزار یادداشت برداری اورنوت (Evernote) برای نوشتن کار های شدنی و قابل اعمال در فردای خود استفاده کنید. به یاد داشته باشید، قرار است بخش های قابل انجام و قابل اعمال کتاب را به مرحله آزمون و خطا بگذارید.

برای کتاب یک پروژه اختصاصی ایجاد کنید

در مرحله قبل که به نوعی تطبیق دادن آموزه های با زندگی و یا کسب و کار شما بود، تنها یک تست انجام دادیم.  اما آیا قرار است این آموزه ها به عادت تبدیل شود یا نه؟

  به گفته دیوید آلن، مولف کتاب پرفروش «کارهای انجام شده»، یک پروژه، مجموعه‌ای از نتایج مورد نظر شماست که به بیش از یک مرحله عملیاتی نیاز دارد. بیایید فرض کنیم که شما می‌خواهید از آموزه های یک کتاب در زندگی‌تان استفاده کنید. قطعا این کار بیش از یک مرحله عمل را به دنبال خواهد داشت.

می‌توانید یک پروژه برای آن کتاب ایجاد کنید و سپس آن را با آیتم‌های عملی مانند موردی که در شماره ۲ فهرست کردید، پر کنید. استفاده از این روش در پروژه ممکن است به شما کمک کند که بهتر محتوای آن را درک کنید و جنبه واقعیت بیشتری هم به خود بگیرد. باید انچه برای شما قابلیت عملی شدن داردف به یک عادت و جزئی از زندگی شما تبدیل شود.

من پروژه ای با عنوان «توسعه‌ی فردی» دارم که یک فهرست از اقداماتی است که می‌خواهم برای توسعه‌ی فردی خودم انجام دهم. تمام مواد توسعه فردی قابل اجرا، در پروژه توسعه فردی من وارد می‌شوند. اما کتاب‌هایی هستند که در ذیل این پروژه قرار نمی گیرند. به همین دلیل برای این کتاب‌ها پروژه هایی با نا خود آن ها ایجاد می‌کنم.

در واقع مجموعه کتاب هایی که یک موضوعیت یا یک محوریت دارند و یا مکمل یک دیگر هستند در دل یک پروژه قرار می گیرند و مدام با مطالعه کتاب های بیشتر در این زمینه مهارت و دانش شما تکمیل تر می شود. ضمن اینکه شما هم به استفاده از این موارد با تکرار هایی که مطالعه کتب مختلف روی میدهد، عادت می کنید.

خلاصه کتاب را بنویسید

شما همچنین می توانید یک خلاصه کتاب یک صفحه ای ایجاد کنید. با این کار ممکن است سود بیشتری از یک خلاصه 30 صفحه ای کتاب بدست آورید، زیرا شما را مجبور می کند کتاب را عمیق تر هضم کند و ارزیابی خود را داشته باشید. حتی می توانید در دل این خلاصه با رنگی دیگر تجربیات و دانش خود را نیز اضافه کنید که خلاصه جنبه عملیاتی بیشتری پیدا کند.

شاید وقتی هم آن را به عنوان یک ریویوی کتاب برای علاقه مندان به آن کتاب منتشر کنید. حداقل می توانید به راحتی آن را با همکاران و دوستانتان به اشتراک بگذارید. این همه بستگی دارد که آیا شما به صورت تصویری فکر می کنید یا نه. برای متفکران تصویری، یک نقشه ذهنی می تواند آموزنده تر باشد.

پیگیری کردن کتاب تا اجرایی شدن آن

در مورد اهداف مربوط آینده ممکن است نیاز به یک یادآوری ها و یا کلید های مهم داشته باشید. بنابراین مهم است که منبعی از یادداشت های خود ایجاد کنید. ممکن است این نقشه ذهنی، یک خلاصه کتاب، یک یادداشت ساده یا نکات برجسته شما از کتاب باشد. ممکن است بخواهید تمام این مواد را برای مراجعه آینده در اختیار داشته باشید.

من از تگ اورنوت اختصاصی برای خلاصه کتاب‌هایم استفاده می‌کنم؛ من تمام یادداشت های مربوطه را با برچسب “خلاصه کتاب” تگ می کنم. سپس می توانم نقشه ذهنی، نکات هایلایت و همچنین نکات ارزشمند را در یک یادداشت جاسازی کنم. همچنین می توانم با هر سیستم عاملی به آن ها دسترسی پیدا کنم.

گاهی اوقات بهتر است کتاب را مرور کنید و یا حتی دوباره تمام آن را بخوانید. در هنگام خواندن مرتبه دوم، شفافیت بیشتری از مطالب به دست خواهید آورد. این کار همچنین کمک می کند تا خود را از تفکر قبلی تان دور کنید و به احتمال زیاد به دست آوردن دیدگاه جدید در مورد موضوع را ممکن می سازد.

شکل دیگر کمک به شما در مورد محتویات یک کتاب درباره تغییرات زندگی، شرکت در یک سمینار یا وبینار با موضوع آن کتاب است. یک سمینار ممکن است هزینه بسیار زیادی داشته باشد، اما تبادل ایده ها با فرد دیگر به شما درک جامع تری می دهد و همچنین می توانید به راحتی ارتباطات جدید ایجاد کنید.

ممکن است یک شریک مسئولیت پذیر، یک فرد همدرد پیدا کنید که ایده هایش را با شما به اشتراک می گذارد. می توانید به یکدیگر کمک کنید تا مطالب را بررسی کرده و از یکدیگر پیشی بگیرید.

همانطور که می بینید، واقعا گزینه های متعددی برای بهره وری از کتاب های مورد علاقه خود دارید. چیزی که همیشه توصیه می کنیم، این است که اقدام کنید.

مقالات مرتبط


چگونه کتابخوان شویم؟

چگونه کتاب های بیشتری بخوانیم (10 قانون برای برنامه ریزی و مطالعه کتاب ها)