تا به حال ترانه نوشته اید؟ چقدر بر کلمات تسلط دارید و می توانید در قالب موزون و آهنگین پشت سر هم ردیف کنید؟ شاید نوازنده ی خوبی باشید. گیتار را به دست می گیرید و در پارک، گوشه خیابان یا مهمانی های خصوصی ترانه های خوانندگان معروف را از بر می خوانید. خیلی دوست دارید به طور حرفه ای وارد دنیای موسیقی شوید. موسیقی را هم کم و بیش بلد هستید. فقط اشکال کارتان این است که بر کلمات تسلط ندارید. یعنی نمی توانید ترانه بنویسید. اگر شعر یکی از شعرای بزرگ را مقابلتان بگذارند نمی توانند آن را روان بخوانید چون بر وزن و عروض تسلط ندارید.

اما ترانه نویسی بر خلاف شعر، ممکن است ساده تر به نظر برسد. در ترانه می توان از کلمات عامیانه و شکسته استفاده کرد، لحن کلام می تواند (و بهتر است) محاوره ای باشد و …

این روزها اگر قرار است کسی وارد دنیای حرفه ای موسیقی عامه پسند شود، باید علاوه بر هنر نوازندگی، با شعر و ادبیات، تکنیک های صدابرداری و مسترینگ هم آشنایی کافی داشته باشد. بسیاری از خوانندگان بزرگ غرب این چنین بوده اند و همچنان هستند و اوج این سنت، در اهدای جایزه نوبل ادبیات به باب دیلن تجلی پیدا کرد. البته این روند با بیتل ها آغاز شد. به این معنا که از بیتل ها به بعد، خوانندگان علاوه بر نوازندگی و خوانندگی شروع به سرایش ترانه های خود نیز کردند. به این خوانندگان اصطلاحا singer-songwriter گفته می شود و در موسیقی عامه پسند دنیای انگلیسی زبان دارای سنتی ریشه دار و غنی است.

اگر با قلم (شعر و نثر)، غیر از نوشتن انشای دبیرستان یا مقالات تحقیقی دانشگاه بیگانه هستید، این مقاله را برای شما نوشته ایم. با ما همراه باشید.

کم گوی و گزیده گوی چون دُر

نوشتن ترانه های ماندگار و عالی کار سختی است. در اینجا نیز مانند هر کار باید آهسته و پیوسته حرکت کنید. توقع نداشته باشید با نوشتن اولین ترانه بتوانید به جایی برسید. اگر در وزن و عروض می لنگید، یک کتاب در این زمینه مطالعه کنید. در ضمن، خیال نکنید حتما باید دو صفحه ترانه بنویسید. ترانه موجز، اما تاثیرگزار بسیار بهتر است از رپ ده دقیقه ای ضعیف و بی محتوا. البته اگر بخواهید ترانه رپ بنویسید دستتان خیلی بازتر است!

بنابراین ترانه تان بهتر است بین 100 تا 300 کلمه داشته باشد. بالاخره قرار نیست رمان بنویسید. یادتان نرود که زبان شعر و ترانه با زبان عادی مکالمه ای متفاوت است. شعر باید تاثیرگذار باشد. مثلا در ادبیات فارسی و عربی قالب رباعی یا در ادبیات ژاپنی هایکو خیلی موجز و فشرده هستند. اما معمولا آخرین خط این قالب های شعری خواننده یا شنونده را حیرت زده و مبهوت می کند.

بر موسیقی متمرکز شوید نه کلمات

بهتر است اول موسیقی ساخته شود بعد شعر روی آن گذاشته شود. البته این قاعده کلی نیست. صرفا یک توصیه است. گاهی ممکن است شعر و موسیقی همزمان در ذهن هنرمند نقش ببندد. جای خلوتی پیدا کنید. جایی که کسی مزاحمتان نشود. شروع کنید به ساخت ملودی و موسیقی و با آن همراه شوید. هیچ هنرمند بزرگی در عالم شعر و موسیقی پیدا نشده که قبل از خلق اثر هنری اش با خود بگوید: من می خواهم الان شعری در وصف طبیعت بگویم. یا می خواهیم آهنگی در مورد فلان مناسبت بسازم. اثر هنری معمولا سرزده به در خانه هنرمند می آید. بر او الهام می شود. او تجربه ای کرده، حادثه ای بر او گذشته و او را چنان تحت تاثیر قرار داده که دست به قلم می برد و از چشمه عواطفش هنر خلق می کند. برای همین است که اکثر آثار هنری که بر دل مخاطبین دنیا می نشیند، از دل هنرمند بر آمده اند و اصلا تصنعی نیستند.

بر کلمات جامه ی نت بپوشانید

همچنانکه دارید روایت موسیقی و ملمودی تان را دنبال می کنید، کلمات جوانه می زنند و جان می گیرند و پشت ملمودی سوار می شوند. این عالی است! این همان لحظه ای است که بسیاری از آهنگ های پاپ خوش آهنگ تاریخ را ماندگار کرده است. همان چند ثانیه ای که ملودی دیوانه وار می شود. اگر این اتفاق برای شما نیفتاد غصه نخورید. مهم نیست. سعی کنید متن ترانه تان را روی موسیقی سوار کنید. تمپوهای تندتر یا کندتر را امتحان کنید. ریتم را عوض کنید. دیری نخواهد پایید که یک ملودی شکل خواهد گرفت. و وقتی که شکل بگیرد، غوطه ور شدن در اعماق ناخودآگاه و خلق ترانه ای کامل، ساده تر خواهد بود.

زیاد خود را درگیر قافیه نکنید

معروف است که چون قافیه تنگ آید، شاعر به جفنگ آید! اما قافیه واقعا کارکرد خیلی مهم و خاصی در شعر و ترانه دارد. گاهی ممکن است شاعر یا نویسنده به خاطر ضرورت قافیه به مواردی نقب بزند که اصلا نه قصد آن را داشته و نه اگر به خاطر قافیه نبود به ذهنش خطور می کرده است. همانطور که گفتیم، زبان ترانه با شعر متفاوت است. در شعر کلاسیک، قافیه قواعد خاص خود را دارد که حتما باید رعایت شود وگرنه منتقد ادبی از آن ایراد می گیرد. مثلا در شعر، نمی توان حرف ص را با حرف ث قافیه کرد. اما در ترانه اشکالی ندارد. خلاصه ترانه نویسی از خیلی از قواعد ادبی مستثناست البته یک قاعده خیلی مهم عدم سرقت ادبی است که حتما باید در همه حال و در همه هنرها رعایت شود.

غنای ذاتی ترانه تان را پیدا کنید و آن را نشان دهید

با اینکه گفتیم ترانه و شعر با هم تفاوت اساسی دارند، اما به این معنی نیست که نمی توان در ترانه عامیانه موسیقی عامه پسند، از تکنیک های ادبی بهره نبرد. در شعر و ادبیات جدی، سمبولیسم، استعاره، تشبیه، جناس، صدها صور خیال و ایهام وجود دارد. اینهاست که زبان شعر را از زبان عادی و آگهی روزنامه متفاوت می کند. پس بهتر است نگذارید ترانه لخت و بی روح باشد. مثلا، شاید مدت هاست بیکارید یا به تازگی کارتان را از دست داده اید و می خواهید ترانه ای در این باره بنویسید. بهتر نیست از آن برای بیان اعتراض سیاسی- اجتماعی بهره ببرید؟ محتوا وجود دارد، فقط کمی به صیقل کاری نیاز دارد.

ترانه با محتوا بنویسید

ترانه موسیقی های عامه پسند لازم نیست بیانیه ای فلسفی یا سیاسی باشد. البته فرق است بین قلنبه حرف زدن، و برانگیختن شنونده به تفکر و اندیشه. ترانه نویس باید سعی کن ایهام را چاشنی ترانه اش کند وگرنه ترانه ای دم دستی نوشته است. باید از صور خیال بهره ببرید؛ صور خیالی که به طور آشکار به مفهومی اشاره دارد. به طور خلاصه، باید مفاهیم را غیرمستقیم بیان کرد، نه صاف و پوست کنده. در اینجا زبان ترانه و شعر به هم نزدیک می شوند و این وجه مشترک این دو اثر هنری است.

مثلا، می خواهید راجع به تنهایی خودتان بنویسید. اگر اینطوری باشد:

یه تاکسی خالی

تو شب بارونی

خیابونا خیسن

حالمو می دونی؟

بهتر از متن زیر است:

تنها شدم باز

گذاشتی رفتی

در هر دو ترانه، معنا و مفهوم یکی است: تنهایی. اما در ترانه اول، احساسات و عواطف شنونده تحریک می شود، چون تصاویری در ذهن او خلق شده اند که او می تواند با آنها ارتباط برقرار کند. و برقراری ارتباط شنونده با ترانه، جان کلام است.