چگونه شجاع باشیم؟ چگونه شجاعت داشته باشیم؟ چگونه بر ترس های خود غلبه کنیم؟ چند بار این سوال ها را از خود پرسیده اید؟ شجاع بودن و داشتن شجاعت از شما انسانی مصمم و البته محکم می سازد. کسی که در راه رسیدن به اهداف خود می تواند سختی های زیادی را تحمل کنید و آمادگی رویارویی با مشکلات روزمره را داشته باشند.

همه ما آرزو داریم که بتوانیم کمی شجاع‌تر باشیم، اما ترس هنوز در فعالیت های روزمره ما نفوذ دارد. این ترس مانع  پیشرفت کردن و حتی باعث به تعویق انداختن کارمان می شود. در ادامه با چند راهکار برای بالابردن شجاعت در انجام کارهای روزمره آشنا می شویم.

شجاعت، قدرت ذهن، دانش و اعتماد به نفس همه یک جا هستند. با شجاعت می‌توانید تصمیمات سخت بگیرید، بدون هدر دادن زمان اقدام کنید و از شرایط سخت به راحتی عبور کنید. وقتی وظایف جدیدی را در محل کار به عهده می گیرید، وقتی می خواهید با دیگران که راه اشتباه را به شما نشان می دهند مقابله کنید، و حتی زمانی که از درست انجام ندادن یک کار سخت می ترسید، به شجاعت نیاز دارید. اگر شجاع تر باشید، بهتر  قادر به اقدام و رسیدگی به کارهایی می شوید که در مسیر زندگی شما قرار می گیرند.

با این حال، شجاعت چیزی نیست که با آن به دنیا بیایید، و چیزی نیست که بتوانید یک شبه آن را به دست آورید. مانند همه ویژگی های مطلوب، چیزی است که باید برای بهتر شدنش تلاش کنید. اگر می خواهید شجاع تر از حالت فعلی تان باشید، باید:

  •  در ابتدا از چیزی وحشت داشته باشید.
  •  سپس در هر صورت آن کار را انجام دهید.
  •   کمی کمتر از اولین بار که آن کار را انجام دادید، وحشت داشته باشید.
  •  این مراحل را تکرار کنید.

در غیر این صورت فقط یک راه نهایی وجود دارد:

  •  از چیزی وحشت داشته باشید.
  •  هیچ کاری انجام ندهید.
  •  باز هم وحشت داشته باشید.

البته، صرف “انجام دادن کار در هر شرایطی” کافی نیست. مهم تر از آن توجه داشتن به این موضوع است که شجاعت یعنی با وجود شناخت خطرهای موجود، کار را انجام دهیم. انجام یک کار بدون شناخت و آگاهی از ریسک های موجود لزوماً شجاعت نیست؛ برعکس، می تواند کاملاً احمقانه باشد.

شجاعت واقعی این است که یاد بگیریم چگونه شک ها – که منشاء اصلی ترس ما هستند –  را به اطمینان و جرات خطر کردن به شکل حساب شده، تبدیل کنیم.

متاسفانه، شجاعت داشتن در مورد کاری که تا به حال انجامش نداده‌ایم، دشوار است. چرا که هیچ ایده ای در رابطه با آن نداریم.

با انجام آنچه از آن بیم دارید، کم کم و آهسته آهسته، شک ها و عدم اطمینان از آن کار، در شما برطرف خواهد شد. اگر از بلندی می ترسید، به جایی مرتفع بروید. در ابتدا جایی نروید که زیاد مرتفع باشد، کافی ست ارتفاع به اندازه ای باشد که شما هنوز از آن بترسید. تجربه اش کنید، احساسش کنید. دفعه بعد کمی بالاتر بروید. همان طور که پیش می روید، خواهید دید که این ریسک چقدر کوچک است و شما برای این کار، شجاع تر از قبل هستید.

برای انجام کار های روزانه، هدف گذاری ها و برنامه ریزی ها نیز، همین داستان صادق است. همیشه در راه رسیدن به هدف یک سری ترس و شبه به سراغ شما می آیند که شما را از رسیدن به هدف منع می کنند اما کافیست کم کم جلو بروید و حساب شده ریسک کنید.

فضانوردان هم با همین روش برای رفتن به فضا آماده می شوند. آنها نحوه کنترل کارها را یاد می گیرند، و آنچه یاد گرفته اند را تمرین می کنند تا کاملا آماده شوند.

زمانی که یک کار شجاعانه انجام می دهید، سعی کنید آن احساس را در فضایی از ذهنتان ثبت کنید. حداقل سعی کنید آن را به خاطر بسپارید. این موفقیت را جشن بگیرید، از آن لحظه عکس بگیرید، یک یادگاری از آن درست کنید، هر چیزی که به شما یادآوری کند که احساس شما در آن زمان چقدر عالی بوده است.

مهم نیست که آن کار چقدر کوچک بوده است، این که چقدر شجاع بوده اید مهم است. مثلا فرض کنید که در محل کار اشتباهی مرتکب شده اید. از این وحشت دارید که به کسی بگویید چه کرده اید، ولی باید این کار را انجام دهید. وقتی بالاخره انجامش دادید، به آن لحظه فکر کنید که به خودتان گفته اید، «هیچ اتفاق بدی نیفتاد…»

این لحظات، “لحظه قدرت” نام دارند

سعی کنید به زمانی که احساس قوی بودن و کارآمد بودن دارید، توجه کنید. لحظه ای مکث کنید و چند نفس عمیق بکشید و به خودتان بگویید: «من همچین کسی هستم.» دانستن این که چه مواقعی قوی هستید، به نترس شدنتان کمک می کند.

کارهای شجاعانه، بزرگ یا کوچک، منبع انرژی شما برای اقدامات شجاعانه‌ی آینده هستند. این منبع هر زمانی که به آن نیاز دارید قابل استفاده خواهد بود. وقتی از انجام کاری ترسیدید، کافی ست به خودتان یادآوری کنید که «وقتی من توانستم آن  کار را انجام دهم، پس می توانم این کار را انجام دهم».

از احساسات خود به عنوان ابزار استفاده کنید

کنترل احساسات ممکن است سخت باشد، اما یکی از بهترین روش ها برای غلبه بر ترس است. تمرکز کردن، باعث تشدید احساسات می شود و حتی می تواند تاثیر مثبت روی دیگران بگذارد. مثلا اگر خیلی عصبانی شوید، هیچ چیز قادر نخواهد بود جلو دار شما شود.

شما ممکن است همیشه عصبانی نباشید، اما این مسئله گاه به گاه برایتان پیش خواهد آمد. رابرت بیسویس دی ینر، در یکی از کتاب هایش راه هایی برای به کار گیری خشم در جهت شجاع تر شدن پیشنهاد می کند:

… با فکر کردن به مسائلی که ارزش های ویژه‌ی شما را لگدمال کرده اند، می توانید خودتان را به لحاظ ذهنی و فکری، شجاع تر کنید.

به طور معمول، ممکن است دوست نداشته باشید به دنبال دلیلی برای عصبانی شدن باشید، اما عصبانیت می تواند ابزاری مهم باشد. در هر موقعیتی که هستید به دنبال چیزی باشید که احساسات شما را برانگیزد. برای مثال، وقتی از صدا زدن کسی که منتظرش هستید، می ترسید. می توانید در مورد این که چطور زمان شما را هدر می دهند، بی ملاحظه هستند، و یا این که قدرنشناس هستند، فکر کنید. گاهی نیاز به شجاعت مهم تر از نیاز به حفظ خونسردی ست. فقط حواستان باشد که زیادی مسئله را بزرگ نکنید.

با خودتان بگویید اگر نمی ترسیدید چه می شد

بعضی اوقات، شجاع بودن به معنی نگاه کردن به مسائل از بیرون است. اگر نمی ترسید، آیا واقعا قادر به انجام کاری که باید انجام دهید بودید؟ شاید! اگر نمی ترسیدید، ممکن بود فرد بهتری باشید؟ به احتمال زیاد! اگر به وضعیت خود از دید متفاوتی نگاه کنید، ممکن است متوجه شوید که واقعاً با تمام وجود و بدون ترس قادر به انجام هر کاری هستید.

 اگر نمی توانید در لحظه دلیلی برای شجاعت پیدا کنید، کافی ست وانمود کنید که نترسیده اید. ممکن است دیگران شما را شجاع ببینند، و چه کسی می داند، ممکن است خودتان هم باور کنید که واقعیت همین است. جعل کنید تا وقتی که بتوانید واقعی اش را بسازید. علاوه بر این، هر چه بیشتر طولش دهید، رسیدن به شجاعت سخت تر می شود. تصور کنید اگر نمی ترسیدید و در عوض شجاع بودید، چه کارهایی که می توانستید انجام دهید.

مقالات مرتبط:


چگونه نترس باشیم؟ ۷ نکته اساسی برای تبدیل شدن به انسانی نترس

چگونه استرس را مدیریت کنیم؟ مقاله کامل انواع استرس و راه های درمان